سه ستون اصلی برای سرپا نگهداشتن برندینگ شما
فرض کنید میخواهید یک ساختمان بسازید. اول از همه شکل ظاهری آن را در ذهنتان مجسم میکنید و بعد از آن، تعدادی آجر میخرید، روی هم میچینید، کمی استراحت میکنید، ناگهان کسی به شما میگوید که ساختمانتان باید ستون داشته باشد!
تعدادی تیرآهن و… میخرید و سعی میکنید که ستون ساختمان را بسازید که شخص دیگری به شما میگوید که باید پِی ساختمان تان را می کَندید!
خسته میشوید و دو ماهی به بقیه دغدغههایتان میپردازید و کلا قید ساختمان را میزنید! بعد از دو ماه میآیید و شروع به حفاری پِی میکنید.
بعد از نهار، سری به اینترنت میزنید و چشمتان به مطلبی در یک وبسایت مهندسی میخورد که نوشته است: “قبل از هرکاری در ساختمانسازی باید زمین را بررسی کنید، جنس خاک را ببینید و بعد از آن شروع به ساختن کنید!”
باور کنید وضعیت برندینگ در ایران هم همین طور است!
- حرکتی انجام میشود و بعد از دو ماه میفهمند اشتباه بوده.
- بودجهای را اختصاص میدهند و کمی که کار پیش رفت، قطعش میکنند و بعدا دوباره ادامه میدهند!
- اقدامی را انجام میدهند و ماهها بعد، از یک مشاور برند، پندی میگیرند و میفهمند که ای بابا! قبل از آن اقدام باید فلان کار را میکردیم!
خب راه حل چیست؟؟
موضوع این است که قبل از هر کاری باید ابتدائیترین و پایهای ترین مسائل را برای خودتان تعریف کنید تا بتوانید یک “مسیر کلی” برای خودتان در نظر بگیرید.
بعد از پیدا کردن مسیر است که قدم برداشتنها شروع میشود و حالا میتوانید هرچقدر که دوست داشتید بر روی برندینگتان کار کنید؛ وگرنه میشوید مصداق آن شعر معروف که “خشت اول چون نهد معمار کج … تا ثریا رود دیوار کج!”
۳ ستون اصلی
این ۳ ستون اصلی را در اقداماتی که برای برندینگ شرکتتان میکنید درنظر بگیرید و سعی کنید هر از چندگاهی خودتان را ارزیابی کنید که یک وقت از راستای این ۳ ستون اصلی برندینگ منحرف نشده باشید.
تجربه به ما آموخته دیر یا زود باید به رایجترین مسائل مربوط به مشتریان اهمیت بدهیم.
این اهمیت دادن به قدری مهم است که میتوان گفت شما برای ارائه محصولات و خدمات برندتان به شدت به آنها نیازمندید؛ ناگفته نماند که بسیاری از کمپانیها در این زمینه با شکست رو به رو میشوند.
در واقع این برند شماست که از تجارت شما مراقبت میکند و ارزش و پیامهای شما را به مشتریانتان مخابره میکند.
در حوزههای مختلفی که کسب و کارتان را پوشش میدهند میتوانید چشماندازهایی را برای برندتان داشته باشید، مانند:
حضور دیجیتال در تجارت، جایگاه و موقعیت تجاری، میزان فروش کالا و یا خدماتتان و…
که با تمرکز کردن و توجه روی مهمترین هدفتان میتوانید برندتان را به این چشماندازها نزدیکتر کنید.
اولین ستون: اقدامات برندینگ با نگاه بلند مدت
راهاندازی یک وبسایت “برندینگ” نیست!
همان طور که طراحی یک بروشور جدید یا ساخت یک اپلیکیشن موبایل نیز برندینگ به حساب نمیآید!
تکتک اینها تنها راهبردهایی از استراتژی کلی برندینگ است که برای خلق ارزش واقعی برندتان لازم است و تنها یک مورد از فعالیتهاییست که باید در های مختلف برندینگتان انجام گیرد.
همیشه اقدامات برندینگتان را بر مبنایی بلند مدت بچینید. این حرف به این معناست که تمام این اقدامات در صورتی نتیجه بخش است که در طی زمان و با مداومت صورت بگیرد، نه به صورت پارهای و مقطعی.
دومین ستون: بودجه مشخص برای برندینگ
بروشورها، لوازم التحریر، وبسایتها، پروفایلهای رسانههای اجتماعی و هر بخش دیگری از برندینگتان نیازمند است تا در راستای یک هدف واحد و یکسان قدم بردارد که این هدف، داستانهای هیجانانگیزیست که مردم از تجربه استفاده از کالا یا خدمات برند شما برای یکدیگر تعریف میکنند.
بسیاری از صاحبان کسب و کار برای تحقق این هدف هنوز هیچ شفافسازی برای بودجه برندینگ خود مشخص نکردهاند و نیاز است تا در این راه قدمی بردارند.
در برخی موارد، مدیران برای برندینگ خود بودجهای درنظر گفتهاند منتها آن چه که اهمیت دارد این است که از این بودجهبندی بیشتر پشتیبانی کنند، به نحوی که بتوانند یک “استراتژی استوار و محکم” برای برندینگشان بر طبق این بودجه تدارک ببینند.
اختصاص بودجه به صورت مقطعی، بی برنامه، نامنظم و بدون دنبال کردن یک هدف در برندینگ، بدترین کاری ست که می توانید انجام بدهید.
سومین ستون: برای پیداکردن گنج، به نقشه گنج احتیاج دارید!
حال نوبت آن میرسد که با طراحی یک روند کاری یا استراتژی (ستون سوم)، اقداماتی را در دراز مدت (ستون اول)، با بودجهای که تعیین کردهایم (ستون دوم) انجام بدهیم.
محافظت از داراییهای برندتان را میتوانیم به عنوان قلب هر نوع استراتژی که بخواهید برای برندتان تدوین کنید معرفی کنیم.
به بیانی دیگر شما با رویکرد محافظت از داراییهایتان است که میتوانید یک استراتژی مناسب برای برندینگتان تدوین کنید و همهی آنها در نهایت باید آن ذهنیتی را که میخواهید مردم از شما داشته باشند به دست آورند.
برندینگ انجام تعدادی “اقدام” نامنظم در “زمینههای مختلف” نیست؛ بلکه برندینگ، انجام تمامی این اقدامات به صورتی استراتژیک، مدیریت شده در طول یک بازه زمانی بلند مدت، و در راستای به دست آوردن ذهنیتیست که میخواهید مردم از برندتان داشته باشند.
به نظر من میتوانیم فرایند برندینگ را در این ۳ مرحله ببینیم که شامل این موارد میباشد:
- شناسایی و طبقهبندی ارزشهایتان
- انتخاب و غنیسازی بودجه و دارایی برندتان
- تهیه یک رویه مشخص کاری برای مدیریت برندتان
برندینگ برای ما، یک فرایند مدت دار و دائمی، یک استراتژی قابل انعطاف و یک مسیر رو به رشد است.
برندینگ، در اصل داستانیست که از طرف شما برای دیگران گفته و شنیده شود.
سه ستون برندینگ شما تا چه حد محکم هستند؟
نظراتتان را با ما در میان بگذارید!
منبع: modir.tv